پیشروی ماههای اخیر ارتش سوریه در این كشور تمام محاسبههای مخالفان و حامیان خارجی آنها را برهم زد و تنها حادثهای مثل حمله شیمیایی ۱۰ روز پیش میتوانست ورق را برگرداند.
با وجود مخالفتهای گسترده بین المللی با اقدام نظامی علیه سوریه، مقامهای امریكایی همچنان بر طبل جنگ میكوبند. این در حالی است كه بازرسان سازمان ملل تاكنون گزارش خود را در مورد حمله شیمیایی اخیر در حومه دمشق، ارایه نكرده اند.
از سوی دیگر بسیاری هشدار میدهند كه هرگونه اقدام نظامی علیه سوریه میتواند عواقب جبران ناپذیری را هم در این كشور و هم در كل منطقه برجای گذارد و ناامنی را گسترش دهد.
موافقان اقدام نظامی علیه سوریه در حالی استفاده از سلاح شیمیایی را دلیل موجهی برای حمله به این كشور میدانند كه حدود ۶ ماه پیش نیز در منطقه خان عسل شهر حلب، حادثهای مشابه رخ داد اما در آن زمان آنها هیچ واكنش جدی نسبت به این حادثه نشان ندادند. در آن زمان بیشتر شواهد حاكی از استفاده مخالفان از این سلاحها داشت.
نكته تعجب آور در اظهارات مدافعان حمله به سوریه این است كه از یك سو آنها اعلام كرده اند كه این حمله به صورت هوایی و نه زمینی انجام میگیرد و از سوی دیگر این حمله را با هدف تضعیف توان تسلیحات شیمیایی دولت سوریه دانسته اند. بر این اساس این پرسش مطرح میشود كه چگونه ممكن است با حمله هوایی بتوان تسلیحات شیمیایی یك كشور را تضعیف كرد؟ این مسئله تنها در صورتی محقق میشود كه كشورهای حمله كننده قصد داشته باشند زرادخانههای سلاحهای شیمیایی را نیز مورد هدف قرار بدهند كه این مساله نزدیك به محال و در واقع نقض غرض است.
اینها نشان میدهد كه دلایل كشورهای مخالف دولت سوریه برای حمله به این كشور را باید در جای دیگری جستجو كرد. بر این اساس به نظر میرسد تحلیل چرایی تصمیم امریكا و متحدانش برای حمله به سوریه بدون بررسی تحولات ماههای اخیر در این كشور امكان پذیر نیست. به عبارتی تنها با نگاهی دقیق به رخدادهای گذشته میتوان تصویری بهتر از وضعیت كنونی ارایه كرد.
بحران در سوریه كه از روزهای پایانی سال ۱۳۸۹ آغاز شد بیش از هر چیز در قالب جنگ بین ارتش و مخالفان مسلح نمود پیدا كرد. جنگی كه بیشتر شكلی ترازو داشت و نوعی توازن نسبی بین نیروهای ارتش و مخالفان كه پشتیبانی خارجی را نیز با خود همراه داشتند، وجود داشت. نتیجه این توازن، شكل گیری جنگ فرسایشی در سوریه بود. به شكلی كه هیچ یك توان غلبه كامل بر طرف دیگر را نداشت. همین امر موجب شد كه بارها مناطق مختلف سوریه، بین ارتش و مخالفان دست به دست شود.
اما از حدود چهار ماه پیش به بعد توازن بین نیروهای دولتی و مخالفان به نفع دولتیها تغییر كرد. در این مدت ارتش سوریه دست به پیشرویهای قابل توجه در خاك این كشور زد و مناطق مختلفی را از دست مخالفان خارج كرد. موفقیتی كه برخلاف موارد قبل، موقتی نبود و شكلی از استمرار در آن به چشم میخورد.
تسخیر شهر استراتژیك قصیر در مرز لبنان را شاید بتوان نقطه عطف این پیشرویها دانست. این شهر مهم حدود یكسال در اختیار مخالفان بود و همین امر ارسال تسلیحات به صورت قاچاق از مرزهای لبنان به داخل خاك سوریه را بسیار آسان میكرد. بازپس گیری این شهر علاوه بر اینكه از نظر روحی ضربهای سخت به مخالفان وارد ساخت، از نظر استراتژیك نیز آنها را در وضعیت سخت و در عوض ارتش را در موقعیت برتری قرار داد. چرا كه كنترل این شهر راه دولت را برای رسیدن به شهرهای حلب و حمص آسانتر میكرد. نوار پیروزیهای ارتش سوریه پس از آزادسازی قصیر ادامه داشت. به طوری كه ارتش توانست در شهرهای حمص و حلب نیز ضربات گستردهای را به جبهه مخالفان وارد سازد.
پیروزیهای دامنه دار نیروهای دولتی سوریه، مخالفان و حامیان خارجی آنها را بشدت نگران و گیج كرده بود. بیتردید آنها نمی توانستند باور كنند كه پس از بیش از دو سال جنگ و ناآرامی در این كشور، سرانجام این دولت سوریه و شخص بشار اسد رییس جمهوری این كشور باشد كه پیروز این جنگ شود.
به همین دلیل در اوج پیشرویهای ارتش سوریه، مخالفان و كشورهای حامی آنها با وجود توافق اولیه بر سر تشكیل نشست ژنو۲ با هدف حل سیاسی بحران سوریه، هر بار به دلایل مختلف سعی در تعویق برگزاری آن داشتند. دلیل این مساله نیز روشن بود؛ وقتی دولت سوریه توانسته بود در عرصه میدانی ضربات سختی را به مخالفان بزند، بیتردید در سایه چنین وضعیتی، هر نشست سیاسی كه برگزار میشد، این دولت سوریه بود كه به پشتوانه دستاوردهای نظامی خود از آن نشست پیروز بیرون میآمد.
از سوی دیگر افزایش كمكهای تسلیحاتی كشورهای حامی مخالفان به آنها در ماههای اخیر نیز نتوانست موازنه را به ضرر ارتش سوریه تغییر دهد.
در چنین وضعیتی تنها حادثهای مثل حملات شیمیایی ۱۰ روز پیش میتوانست ورق را برگرداند. صرفنظر از اینكه چه كسی از این سلاحها استفاده كرد، آنچه مهم است این است كه مخالفان و همپیمانان آنها توانستند از این حادثه بهره برداری لازم را برای طرح ریزی اقدام خصمانه علیه سوریه فراهم كنند.
كوبیدن بر طبل جنگ علیه سوریه در وضعیتی كه هنوز بازرسان سازمان ملل گزارش خود را در مورد حادثه ۱۰ روز پیش حومه دمشق اعلام نكرده اند، حكایت از آن دارد كه مسئله اصلی امریكا و برخی دیگر از كشورها، نه اهداف بشردوستانه بلكه اهداف سیاسی و نظامی است.
به نظر میرسد حمله به سوریه كه احتمالا به صورت برق آسا و البته فراگیر انجام خواهد شد، نه با هدف براندازی نظام بشار اسد در فضای كنونی، بلكه بیشتر با هدف برقراری توازن نسبی بین ارتش و مخالفان است. به عبارتی كشورهای مخالف قصد دارند در فرصت كوتاه، بخشهای مهمی از عقبه نظامی و استراتژیك سوریه را هدف قرار دهند تا از این طریق، توان رزمی و كنترل ارتش بر اداره بحران و جنگ در سوریه را كاهش دهند تا مخالفان هم بتوانند در سایه این وضعیت اقدام به پیشروی در این كشور بكنند.
به عبارتی كشورهای مخالف بیشتر قصد دارند موازنه نیروها در عرصه میدانی در سوریه را به وضعیت سال گذشته بازگردانند تا پس از آن نیز با برگزاری نشست ژنو۲ بتوانند بهره برداریهای سیاسی مهمی به نفع خود داشته باشند.
اما آنچه در این میان گویا به دست فراموشی سپرده شده، ابعاد انسانی ادامه بحران در سوریه است. بنابه گزارشهای سازمان ملل نزدیك به یكصد هزار نفر در كمتر از دو سال و نیم اخیر در سوریه كشته شده اند و میلیونها نفر نیز آواره شده اند. وضعیتی كه برای توصیف آن چیزی جز وقوع یك فاجعه انسانی تمام عیار نمی توان گفت.
بی تردید هرگونه ماجراجویی نظامی در سوریه گرچه ممكن است بخشی از منافع امریكا و متحدانش را تامین كند اما این مساله هیچ یك از دردهای مردم سوریه را دوا نمی كند و برعكس درد دیگری به آنها اضافه میكند.
منبع: ایرنا
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/596